English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7717 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
ieee U سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
document U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
azimuth circle U قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
close up view U نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX U استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source U استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
unitage U برحسب
incompliance with U برحسب
in terms of U برحسب
in conformity with U برحسب
in accordance with U برحسب
agreeably to U برحسب
at the request of U برحسب
pursuant to U مطابق برحسب
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
custom U برحسب عادت
to out ward seeming U برحسب فاهر
tonnage U وزن برحسب تن
outwardly U برحسب فاهر
at choice U برحسب دلخواه
to U برحسب مطابق
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
percentages U برحسب درصد
percentage U برحسب درصد
by usage U برحسب عادت
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
at random <adv.> U برحسب اتفاق
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
hit or miss U برحسب تصادف
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
haphazardly U برحسب تصادف
accidental <adj.> U برحسب تصادف
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
incidental <adj.> U برحسب تصادف
random <adj.> U برحسب تصادف
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
ritually U برحسب ایین وشعائر
velocity U تندی برحسب زمان
pounder U برحسب لیره کوبنده
velocities U تندی برحسب زمان
milage U سنجش برحسب میل
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
classis U تقسیم برحسب طبقه
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
cl U برحسب بار هر کامیون
mileage U سنجش برحسب میل
ODI U واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
pounder U وزن شده برحسب رطل
headings U حرکت برحسب قطب نما
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
heading U حرکت برحسب قطب نما
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
heading U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
kilovoltage U نیروی برق برحسب هزار ولت
candlepower U میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
gauge pressure U فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
headings U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
voltage U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltages U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
facade U نمای سر در
fanades U نمای سر در
facades U نمای سر در
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
footage U طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
close up view U نمای کلوزاپ
mantlepieces U نمای بخاری
chimneypiece U نمای بخاری
aerial perspective U نمای هوایی
mantelpieces U نمای بخاری
contour U نمای کرانی
frontage U نمای ساختمان
brick facing U نمای اجری
mantelpiece U نمای بخاری
alternating perspective U نمای متناوب
auxiliary view U نمای کمکی
frontages U نمای ساختمان
downstream face U نمای پایاب
upstream face U نمای سراب
plan view U نمای بالا
front U نمای ساختمان
rear sight U نمای پشت
sectional view U نمای برشی
side view U نمای جانبی
side view U نمای پهلویی
side view U نمای جنبی
theoretical mode U نمای نظری
city view U نمای شهر
top view U نمای فوقانی
two tower facade U نمای دو برجی
waterproofing upstream face U پوشش نمای سر اب
facade نمای خارجی
display image U نمای تصویر
east elevation U نمای غربی
end gable U نمای جانبی
fore front U نمای اصلی
front view U نمای جلویی
front view U نمای جلو
full view U نمای تمام رخ
full view U نمای روبرو
inclined face of dam U نمای مایل سد
partial view U نمای جزیی
incrustation U نمای مرمر
incrustment U نمای مرمر
linear perspective U نمای خطی
moment index U نمای گشتاور
outside view U نمای خارجی
outlining U نمای کلی
front U نمای ساختمان
facade U نمای خارجی
fronting U نمای جلو
fronting U نمای ساختمان
faces U نمای خارجی
fanades U نمای خارجی
facades U نمای خارجی
landscaped U نمای زمین
landscapes U نمای زمین
landscaping U نمای زمین
front U نمای جلو
frontispiece U نمای سردر
frontispieces U نمای سردر
outline U نمای کلی
outlined U نمای کلی
outlines U نمای کلی
landscape U نمای زمین
face U نمای خارجی
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
marble facing U نمای سنگ مرمری
storm card U طوفان نمای دریایی
taximeter U مسافت نمای تاکسی
georama U جهان نمای پوک
magnetic compass U قطب نمای مغناطیسی
strict profile view U نمای نیمرخ کامل
back facade U نمای پشت ساختمان
accelerometer U سرعت نمای هواپیما
sea front U نمای دریایی شهر
sea fiont U نمای دریایی شهر
reversible perspective U نمای بازگشت پذیر
program flowchart U روند نمای برنامه
air speed indicator U سرعت نمای هواپیما
angular perspective U نمای زاویه دار
planisphere U جهان نمای مسطح
astro compass U قطب نمای نجومی
astro compass U قطب نمای ژیروسکوپی
vegetation U نشو و نمای نباتی
induction compass U قطب نمای القائی
shadow tuning indicator U میزان نمای سایهای
tableau U دور نمای نقاشی
face U [نمای خارج ساختمان]
tableaus U دور نمای نقاشی
episcotister U محرک نمای دیداری
display foreground U پیش نمای تصویر
Recent search history Forum search
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
1نمای ساختمان
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com